قصههاي 30 متن کهن فارسي به قلم 30 نويسندهي معاصر با عنوان «يكي بود، يكي نبود» بازآفريني شدند.
يوسف عليخاني - دبير مجموعهي «يكي بود، يكي نبود» - در اينباره به خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: سي متن ادبيات كهن فارسي به قلم 30 نويسندهي معاصر بستري براي بازخواني قصههاي ديروز به زبان امروز شده است.
اين نويسنده تصريح كرد: انتظار ميرفت كه اين مجموعه براي نمايشگاه بيستودوم كتاب تهران برسد كه به دليل گستردگي كار و توجه نويسندگان در ارائهي كاري مطلوب عملا محقق نشد و به تعبيري، «يكي بود، يكي نبود» به نمايشگاه بيستودوم كتاب تهران نرسيد.
او تصريح كرد: قصههاي اين مجموعه از دل كتابهاي «تاريخ بيهقي»، «قصص الانبياء»ابواسحاق نيشابوري، «مثنوي معنوي» و «فيه ما فيه» مولوي، «تذکرة الاولياء»، «الهينامه»، «منطقالطير» و «اسرارنامه»ي عطار نيشابوري، «ويس و رامين» فخرالدين اسعد گرگاني، «شاهنامه»ي فردوسي، «خسرو و شيرين»، «ليلي و مجنون»، «هفت پيکر»، «مخزن الاسرار» و «اسکندرنامه»ي نظامي گنجوي، «بوستان» و «گلستان» سعدي، «حديقة الحقيقه» سنايي و همچنين «کليله و دمنه»، «مرزباننامه»، «قابوسنامه»، «جوامعالحکايات»، «هشت بهشت»، «سمک عيار»، «تفسير طبري»، «فرج بعد از شدت»، «آفرينش و تاريخ»، «كيمياي سعادت»، «قصههاي شيخ اشراق» و حكايتهاي «ديوان پروين اعتصامي» به زباني امروزي بيرون آمده است.
نويسندهي بخش قصههاي «تذكرة اولياء» اين مجموعهي 30جلدي از ابوتراب خسروي، ناهيد طباطبايي، فريبا وفي، محبوبه ميرقديري، امين فقيري، محمدعلي آزاديخواه، سيامک گلشيري، حميدرضا نجفي، علي عبداللهي، محمد حسيني، فريدون حيدري ملکميان، بهنام ناصح، سيدمحسن بنيفاطمه، مريم حسينيان، محسن فرجي، ايرنا محيالدين بناب، محسن حکيممعاني، محمدرضا گودرزي، محمد وليزاده، محمد مطلق، مهدي مرعشي، مرتضي کربلاييلو، بهناز عليپور گسکري، حسن لطفي، عليرضا روشن، آذردخت بهرامي و طلا نژادحسن به عنوان نويسندگان اين مجموعهي 30جلدي ياد كرد.
عليخاني گفت: كار تأليف و بازآفريني اين آثار به انجام رسيده و مجموعه اكنون در مرحلهي تصويرسازي است كه كار تصويسازي آن را گروه تصويرسازان به سرپرستي علي بخشي به عهده دارند و انتظار ميرود طي چند ماه آينده روانهي بازار کتاب شود.
او در توضيحي دربارهي چگونگي شكلگيري كار يادآور شد: شرکت مطالعات و نشر کتاب پارسه درصدد برآمد براي زنده کردن متون کهن فارسي از زاويهاي متفاوتتر از طرحهاي مشابه که طي سالهاي گذشته به وسيلهي ناشران مختلف انجام گرفته است، به اين متون نزديک شود.
نويسندهي «قدمبخير مادربزرگ من بود» افزود: ناشر با بنده تماس گرفت و از من خواست تا دبيري كار را به عهده بگيرم. اين مجموعه در آغاز قرار بود با عنوان «مجموعهي بازآفريني قصههاي متون کهن فارسي» تدوين و عرضه شود كه سرانجام به «يكي بود، يكي نبود» تغيير نام داد.
او متذكر شد: پس از تبادل نظر با دوستان در انتشارات کتاب پارسه به اين نتيجه رسيديم كه راويان معاصر ضمن وفاداري به متون کهن، به خلق اکنوني از آن متون و بازآفريني دوباره و امروزي و معاصر از قصهها دست يابند.
به اعتقاد اين نويسنده، متون کهن فارسي پر از قصههاي خواندني هستند که به دليل قرار گرفتن در هالهاي از وعظ، نصيحت و لغات دشوار گم شدهاند.
نويسندهي «اژدهاكشان» بازآفريني آن قصهها به زبان امروزي را به نوعي احيا كردن دوبارهي آنها دانست و افزود: گويي قصهها را از ميان متون کهن دوباره زنده کردهايم.