محمد مطلق: «شهريار خدايان، ايروپه دختر آگنور را مى ربايد، آگنور به فرزندانش فرمان مى دهد تا ربوده را بيابند و بى او باز نگردند. كادموس يكى از آنان، پس از جست و جوى بى حاصل به هاتف دلفى روى مى آورد و در مى يابد كه نمى تواند خواهرش را بيابد. آپولون مى گويد كه بر وى مقدر است، در جايى خاص شهرى بنا كند و او شهر «تباى» را پى مى افكند، سپس كادموس مردانش را به چشمه آرس مى فرستد كه آب بياورند تا او آتنه الهه حامى خود را نيايش كند. هيچ يك بازنمى گردند. او خود به سرچشمه مى رود و مى بيند اژدهايى فرزند آرس، همه آنها را كشته است. به فرمان آتنه، كادموس اژدهاى مقدس را مى كشد و هشت سال با كفاره اين گناه، جمله خدايان را خدمت مى كند، تا خدايان بر وى مى بخشايند و به پادشاهى تباى مى رسد.» از مقدمه «افسانه هاى شهر تباى» به قلم مرحوم شاهرخ مسكوب.Labels: ejdehakoshan



عروسِ بید
اژدهاكُشان
قدمبخير مادربزرگ من بود
جایزه جلالآلاحمد
جایزه هوشنگ گلشیری
کتاب سال
جایزه شهید غنی پور