به گزارش خبرنگارآتي بان "یوسف علیخانی" نویسنده قزوینیِ ساكن تهران ، تازهترین اثر داستانی خود را با نام «اژدهاكُشان » به وسیله «انتشارات نگاه» روانه بازار كتاب كرد.
قشقابل، نسترنه، دیولنگه و كوكبه، گورچال، اژدهاكشان، ملخهای میلك، شُول و شیون، سیامرگ و میر،اوشانان، تعارفی، كَلگاو، آهدود،اللهبداشت سفیانی، آب میلك سنگین است و ظلمات عناوین 15 داستان منتشر شده در این كتاب است .
داستانهای این مجموعه نیز، همانند اثر پیشین علیخانی (قدم بخیرمادر بزرك من بود) بیشتر در فضاهایی روستایی اتفاق میافتد كه متاثر از آداب و رسوم و اندیشه و عقاید مردم آنجاست.مخاطب این داستانها پس از خواندن هر اثر به خوبی درك خواهد كرد كه با نویسندهای آشنا به فرهنگ مردم روبهرو ست؛ كسی كه با لهجه و گویش مردم ناحیهای كه دارد آنها را در واژه به تصویر میكشد ، به خوبی حرف میزند و خواننده با كمی دقت و درك گویش و لهجهی شخصیتها میتواند وارد دنیایی روستایی شود كه یكی به دیگر میگوید:« - ها. بشنیده بودین مشدی خیری ، قصد بكرده بود باغستانش ره بفروشه، بره قزوین؟ »(ص131).
علیخانی داستانها را با نگاهی به زادگاهش قزوین و روایات مردم آن نواحی به نگارش در آورده است كه تجربه مستقیم برخورد با مردم آن نواحی و دیدار از مكانها و فضاهای اشاره شده در داستانها،باعث شدهاند نویسنده در بیان روایات خود موفقتر عمل كند. به روایتی میتوان گفت علیخانی از اندیشهها و دنیای مردمی حكایت میكند كه توانسته ضمن ارتباط برقرار كردن ، با آنها زندگی كند.
برای آشنای با قلم اين نویسنده بخشی از داستان «اژدها كُشان» كه عنوان كتاب را نیز به خود اختصاص داده است، میخوانیم:« حضرتقلی وقتی فهمیده اژدها ، قصد میلك كرده و میتازد تا آنجا را با خاك یكسان بكند، سوار قاطر شده و یك راست از قزوین كوبیده و از باراجین رفته و نرسیده به زرشك، ازجلوش در آمده. اژدها وقتی دیده حضرتقلی ،شمشیرش را برق انداخته و روی سرش تكان میدهد، كمی عقب نشسته و سعی كرده كوه را پایین بیاید تا دور بزند و از یك طرف دیگر برود بالا تا برسد به گدوك و بعد از گردنه فلار ببیند كه میلك ، آن طرف شاه رود، نشسته توی ایوان البرز كوه، اما حضرتقلی آمده توی دره و اینجا جنگ شان شروع شده .... »
«اژدهاكُشان» نوشته "یوسف علیخانی"را موسسه انتشارات نگاه منتشر و با قیمت 1500تومان روانه بازار كتاب كرده است.