عکس‌های جواد آتشباری از نقد و بررسی "اژدهاکشان" در نشر افراز






سیروس نفیسی

اسدالله امرایی

مرتضی کربلایی‌لو

محمد جعفری قنواتی


یوسف علیخانی

طلا نژادحسن

هادی نودهی

مسعود پهلوان‌بخش

پوریا فلاح

یعقوب رستمی

علیرضا کاویانی، محسن عمادی و جعفری قنواتی

اعظم کیان‌افراز و یاسین محمدی

سوسن صنیعی

نینا شفیعی

علیزاده

حسن همایون

آرش شفاعی

لیلا قاسمی



علی هادی‌لو

مانلی فخریان

سیروس نفیسی و یوسف علیخانی



اژدهاکشان
طرح جلد: جواد آتشباری/ سایز بزرگ؛ روی عکس کلیک کنید

به گزارش فارس ... اینجا
به گزارش ایسنا ... اینجا
به گزارش مهر ... اینجا و اینجا
به گزارش روزنامه جام جم ... اینجا (PDF)
به گزارش روزنامه فرهنگ آشتی ... اینجا (PDF)
گزارش مفصل نشر افراز از این نشست ... اینجا و اینجا

«اژدهاکشان» به چاپ سوم رسید ... اینجا

Labels:

youssef.alikhani AT yahoo DOT com
كربلايي‌لو: قدرت عليخاني بيشتر از گلشيري است
خبرگزاري فارس: مرتضي كربلايي‌لو در جلسه نقد مجموعه داستان «اژدهاكشان»، هوشنگ گلشيري را نويسنده‌اي كتابخانه‌گرد دانست و گفت قدرت زباني يوسف عليخاني حتي بالاتر از گلشيري است.

به گزارش خبرنگار فارس، مرتضي كربلايي‌لو چهارشنبه 30 بهمن در جلسه نقد مجموعه داستان «اژدهاكشان» نوشته يوسف عليخاني در محل نشر افراز اين سخن را گفت.
كربلايي‌لو درباره اين مجموعه داستان گفت در جاهايي و هنگام مواجهه با برخي كلمات و تعابير بايد واقعاً كلاه را به احترام تلاش نويسنده از سر برداشت.
مجموعه داستان «اژدهاكشان» را سال گذشته انتشارات نگاه منتشر كرد. اين مجموعه امسال به عنوان اثر قابل تقديري جايزه جلال آل‌احمد انتخاب شد.
اغلب رسانه‌ها از سال پيش بنا به دلايلي درباره اين مجموعه مطالبي را منتشر كرده‌اند. «اژدهاكشان» هفته گذشته توانست براي بار سوم به زير چاپ برود.
كربلايي‌لو همچنين درباره اين مجموعه داستان گفت: من به عنوان يك نويسنده كه ارزش كلمات و جملات را درمي‌يابم از مطالعه سطر سطر كتاب لذت بردم.
وي گفت: زبان نويسنده در اثر درخشان است و از تشبيهات بسيار زيبا و بجا استفاده كرده است.
كربلايي‌‌لو اضافه كرد: در انتهاي داستان‌ها، زماني كه نويسنده از «مي‌گويند» استفاده كرده، پايان‌بندي لطمه خورده است. آن نقطه درست جايي بوده است كه نويسنده مي‌توانسته با استفاده از ساختار، قدرت خود را نشان دهد كه نسبتاً ساده از آن گذشته است.
مرتضي كربلايي‌لو سال گذشته براي مجموعه داستان خود با عنوان «زني با چكمه‌ ساق‌بلند سبز» به مرحله نهايي داوري جايزه بنياد هوشنگ گلشيري راه يافته بود.
با اين حال وي در بيانيه‌اي اعلام كرد تمايلي به حضور حقيقي يا مجازي در جايزه ادبي گلشيري ندارد.
يوسف عليخاني هم در جلسه نقد مجموعه داستانش گفت كار بعدي‌اش در راستاي «اژدهاكشان» است.
وي از حاضران در جلسه خواست با بيان نقطه‌نظرات خود و كاستي‌هاي احتمالي وي را در ادامه مسيرش ياري كنند.
عليخاني داستان كوتاه «اژدهاكشان» را كه نام مجموعه از آن گرفته شده است براي حاضران خواند.
هادي نودهي، نويسنده نظر خود را درباره اين مجموعه داستان عنوان كرد و گفت كتاب مشخصاً در گونه ادبيات روستايي قرار مي‌گيرد.
وي گفت براي كساني چون ما كه با شهر و مسائل پيچيده آن دست به گريبانيم شايد در برخورد اول ارتباط با آن چندان آسان نباشد، اما در مجموع كتاب تاثير خود را مي‌گذارد.
در ادامه اين نشست اسدالله امرايي، منتقد و مترجم ادبي گفت نكته‌اي را كه بايد به آن توجه داشت اين است كه كار آن طور كه بعضي‌ها اشاره كرده‌اند در زمره ادبيات وحشت قرار نمي‌گيرد.
وي گفت وهم در كارها هست اما هدف نويسنده آن نيست كه كسي را بترساند و از آن مهم‌تر حتي آن وهم را مورد انتقاد هم قرار نمي‌دهد.
طلا نژادحسن، منتقد ادبي نيز با عنوان اين موضوع كه نويسنده كتاب «اژدهاكشان» نگاهي تازه و واجد ارزش به كهن‌الگوهاي ما داشته است، به بيان ديدگاه‌هايش پرداخت.
وي گفت دومين ويژگي عمده اين اثر تلاشي است كه نويسنده در جهت بيرون كشيدن ادبيات امروز ما از حصار آپارتمان‌نويسي كرده است.
پوريا فلاح نيز گفت «به نظر من عليخاني دراماتيزه كردن ادبيات روستايي را به خوبي انجام داده است.»
نينا شفيعي، از ديگر حاضران در جلسه گفت نويسنده، گاهي اوقات شخصيت‌هاي داستان را ناگهان رها مي‌كند و سرانجام‌شان را ما نمي‌بينيم.
سوسن صنيعي از سينماگران حاضر در جلسه هم گفت گاهي اوقات ريتم داستان تغيير مي‌كند. تند و كند مي‌شود و وجه مستندنگاري گاهي بر داستان‌ها غلبه مي‌‌كند.
اما يوسف عليخاني در بخشي از صحبت‌هاي خود از تأثير ناخودآگاه برخي از كارهاي گلشيري چون «نمازخانه كوچك من» و «معصوم‌ها» بر مجموعه داستان خود سخن گفت.
وي همچنين گفت كه مجموعه داستان «سياسنبو» نوشته محمدرضا صفدري بر نوع نوشتن وي تأثير گذاشته است.
انتهاي پيام/

Labels:

youssef.alikhani AT yahoo DOT com
اژدهاکشان به گزارش افراز
مجموعه داستان «اژدهاكشان» نوشته يوسف عليخاني در ادامه سلسله نشست‌هاي ادبي دفتر نشر افراز‏، چهارشنبه سي‌ام بهمن ماه 1387 با حضور نويسنده و جمعي از نويسندگان و منتقدان ادبي نقد و بررسي شد.
به گزارش روابط‌ عمومی دفتر نشر افراز، در ابتدا سيروس نفيسي، مجري جلسه ضمن بيان اين موضوع كه مجموعه داستان اژدهاكشان از مجموعه داستان‌هاي بحث بر انگيزي بوده است كه بازتابهاي متفاوتي را در محافل ادبي موجب شده است و در عين حال برگزيده اولين دوره جايزه ادبي جلال‌آل‌احمد در بخش داستان كوتاه و نامزد بخش مجموعه داستان هشتمين دوره جايزه ادبي گلشيري هم بوده است، به بيان شرح حال مختصري از نويسنده، پيشينه‌اش و عناوين آثار ادبي و پژوهشي وي پرداخت.
در ادامه يوسف عليخاني ضمن بيان اينكه مجموعه داستان اژدهاكشان در ادامه مجموعه قبلي‌اش بوده و كار بعدي نيز در همين راستاست‏، ابراز اميدواري كرد حضار در اين جلسه با بيان نقطه نظرات خود و كاستي‌هاي اژدهاکشان، وي را در ادامه مسيرش ياري نمايند.
عليخاني سپس به قرائت داستان كوتاه اژدهاكشان كه نام مجموعه هم از آن گرفته شده است پرداخت.
مجري جلسه سيروس نفيسي ضمن تاكيد بر اين بخش از سخنان عليخاني كه اژدهاكشان عملاَ اثري در ادامه مجموعه داستان قبلي است، مجموعه داستان جديد نويسنده را از سه بعد شايسته ارزيابي قلمداد نمود: ابتدا وجه اقليمي و مردم شناسي آن با توجه با آنكه تمامي داستان‌ها در روستايي به نام ميلك از توابع الموت قزوين مي گذرند و با خواندن هر داستان خواننده با بخشي از ويژگيهاي رفتاري و فرهنگي مردم آن ديار آشنا می‌شود و در واقع هر داستان چون تكه اي است كه با كنار هم چيدن تمامي‌شان تصوير ميلك و مردمانش كامل می‌شود. دوم، وجه داستاني و تكنيكي آثار كه به زعم وي و بر خلاف تصور شايد عده اي، آن گونه نيست كه نويسنده نسخه بازنويسي شده يا حك و اصلاح شده روايتي موجود يا قصه اي شفاهي از مردمان آن ديار را بي كم و كاست و مستندوار براي ما بيان كند و بي‌شك داستاني كه ما می‌خوانيم داستاني است كه هر چند ريشه‌هايش از عمق وجودي مردان و زنان ميلك به در آمده اما با گذر از صافي ذهن خلاق نويسنده است كه تبديل به داستانهاي حاضر شده است. ويژگي سوم كتاب به تعبير نفيسي، وجه خاص و برجسته زباني آن است كه با نوعي تعديل نسبت به مجموعه قدم بخير مادربزرگ من بود (كه به خاطر غلظت به‌كارگيري كلمات و تعابير ديلمي در آن بي‌نياز از به‌كارگيري پانويس در كتاب نبوده است) و با وجود حضور كاملاَ مشخص لهجه محلي، ايجاد ارتباط با مخاطب را سهل تر می‌كند.
نفيسي در ادامه افزود: هر چند كه وجه اقليمي و در اينجا روستايي داستانها چه بسا يادآور آثار برخي ديگر از نويسندگاني كه از روستا نوشته اند باشد مثلا داستان‌هاي روستايي غلام‌حسين ساعدي با آن فضاي وهم آورشان، اما عليخاني روستانويسي را دست‌مايه بيان حرف‌ها يا شعارهايي خاص قرار نداده است. چيزي كه در آثار بسياري از نويسندگاني از آن دست ديده می‌شود و مكان روستا در عمل محملي می‌شود براي آنكه بگوييم مثلاَ مشكلات روستا ناشي از ظلمي است كه از حاكميت ريشه می‌گيرد. يا مثلاَ در داستان معروف معصوم اول از هوشنگ گلشيري، مترسكي كه سايه وهم‌آور و هول‌آورش چون نيرويي قاهر بر جان و مال مردم مسلط می‌شود عملاَ نمادي است از حكومتي كه بر همه چيز مردم سلطه اي شوم دارد. اما در داستان‌هاي يوسف عليخاني همه چيز طبيعي تر و از جنبه اي تاثيرگذارتر است. در اينجا ما با مردم واقعي، و مشكلات واقعي‌شان مواجهيم، چيزي كه شديداَ بر ما تاثير می‌گذارد و به بياني آن مردم را با گوشت و پوست و بوي‌شان حس می‌كنيم.
نكته ديگري كه نفيسي آن را قابل بحث دانست آن بود كه از جنبه مقايسه اي آيا می‌توان اژدهاكشان را گامي به جلو در مقايسه با قدم بخير ... به حساب آورد يا نه؟ باز هم از منظري مقايسه اي چيزي كه شايد به طور حسي بتوان به آن اشاره كرد آن است كه در داستانهاي مجموعه قبل ميلك شلوغ تر است و به بيان ديگر هنوز زنده است اما در اين مجموعه ما با فضايي سوت و كور تر و عملاَ با اضمحلال تدريجي آن روستا مواجهيم.
در ادامه جلسه هادي نودهي، نويسنده به بيان ديدگاه‌هاي خود پرداخت و گفت كتاب مشخصاَ در گونه ادبيات روستايي قرار می‌گيرد و براي كساني چون ما كه با شهر و مسائل پيچيده آن دست به گريبانيم شايد در برخورد اول ارتباط چندان آسان نباشد، اما در مجموع كتاب تاثير خود را می‌گذارد و خواننده را با خود می‌كشاند كه نشان دهنده زحمت زياد و كار خوب نويسنده است.
نودهي ادامه داد با توجه به جايگاه كتاب در گونه ادبيات روستايي بد نيست اشاره اي به پيشينه اين دست آثار هم بشود. ادبيات روستايي در ايران عملاَ بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 و با رويكرد برخي روشنفكران به روستا كه پيامد سانسور و نمود بيشتر فضاي استبدادي در كشور است شكل می‌گيرد. در همين ايام است كه ماجراي اصلاحات ارضي هم مطرح می‌شود و روشنفكران با رجوع به روستا نگاه انتقادي‌شان را به اين موضوع هم می‌كشانند. به اين ترتيب می‌بينيم جلال آل احمد به روستا می‌رود يا مثلاَ هوشنگ گلشيري سال‌ها در روستاها معلمي می‌كند و بسياري از نويسندگان معروف ديگر چون غلام‌حسين ساعدي و... عملاَ براي مبارزه با فضاي سياسي حاكم، داستان‌ها را به روستا می‌كشانند. اما از آنجا كه ريشه اين رويكرد قضيه مردم شناسي نبوده است آن قبيل داستان‌ها به شيوه ديگري پيش می‌روند و ما بيشتر با وجوه داستاني و تكنيك‌هايي كه قدرت داستان را بيشتر می‌كند مواجهيم. مثلاَ در «عزاداران بِيل» از ساعدي با وجودي كه داستان‌ها در روستا می‌گذرد اما همه مانند تهراني‌ها صحبت می‌كنند. بُعد ديگر هم نماد پردازي است كه به واسطه هدفي كه براي آن نوع ادبيات قائل بودند، حضور بسيار پر رنگي در آن نوع آثار پيدا می‌كند. ‎‏
نودهي ادامه داد: در اين كتاب با وجودي كه تاثير كساني چون ساعدي (آنجا كه حاكميت و حضور قاهرانه محيط ايجاد وهم در فرد می‌كند) يا تاثير گلشيري (آنجا كه خرافه‌ها خود را نمايان می‌كنند) مشهود است، اما نويسنده با توجه به آنكه ريشه‌هاي خودش از آن محل است و دغدغه آن مردم را دارد، به وجوه مردم شناسي و اقليمي كار توجه بيشتر می‌كند و همين رويكرد وجه تمايز مشخص اين اثر با آثار ديگري است كه به روستا پرداخته اند.
نويسنده مجموعه داستان «شمايل لرزان قدرت» در ادامه صحبت‌هايش به برخي مشخصه‌هاي اثر چون عدم حضور شخصيت‌هاي مهم يا اصولاَ جايگاه نچندان پر رنگ شخصيت پردازي (به واسطه حضور پررنگ تر فضا و اقليم كه جاي شخصيت را در داستان‌ها می‌گيرد) اشاره كرد و در همين راستا حضور عناصر فراواقعي يا متافيزيكي را كه در اكثر داستان‌هاست مهم و قابل توجه دانست كه خود باعث می‌شود اژدهاکشان به كار‌هاي رئاليسم جادويي هم نزديك بشود.
نودهي ادامه داد: البته در برخي داستان‌هاي مجموعه و مشخصاَ دو داستان آخر «آب ميلك سنگين است» و «ظلمات» به نظر می‌رسد وجوه مردم‌شناسي در مقابل هدفي كه چه بسا نويسنده با نوعي نمادپردازي سعي در القاي آن داشته و به نوعي اضمحلال تدريجي روستا را به عواملي از بيرون هم نسبت می‌دهد، رنگ می‌بازد كه به زعم وي اين دو داستان را در جايگاهي پايين تر در مقايسه با داستان‌هاي ديگر مجموعه قرار می‌دهد.
در ادامه اين نشست ادبي اسدالله امرايي، منتقد و مترجم ادبي به بيان نظراتش پرداخت و گفت: نكته اي را كه بايد به آن توجه داشت اين است كه كار آن طور كه بعضي‌ها اشاره كرده اند در زمره ادبيات وحشت قرار نمی‌گيرد، وهم در كار‌ها هست اما هدف نويسنده آن نيست كه كسي را بترساند و از آن مهم تر حتي آن وهم را مورد انتقاد هم قرار نمی‌دهد. اين وهم يك واقعيت است كه در زندگي آن مردم وجود دارد. يا در مورد بحث عناصر فرا واقعي – اسطوره اي كه مثلاَ در داستان اژدهاكشان مطرح می‌شود، نمونه‌اش را در جاهاي ديگر هم داريم، در همين امامزاده داوود خودمان يا در ساير مناطق ايران. در واقع نويسنده به بيان انگاره‌هايي می‌پردازد كه وجود دارند، نه به معناي حقيقت‌شان كه بيان اين واقعيت كه حضورشان در زندگي مردم انكار ناپذير است. نكته جالب اين است كه حتي اگر كسي بخواهد آنها را انكار كند تكفير می‌شود و مثلاَ به او می‌گويند تو كه فلان باور را قبول نداري پس خدا و پيغمبر را هم قبول نداري؟ و همين جا است كه كار به رئاليسم جادويي نزديك می‌شود. می‌دانيم كه رئالسم يعني واقعيت و جادو در نقطه مقابل و متضاد آن قرار می‌گيرد. وقتي می‌گوييم رئاليسم جادويي يعني جادو‌ها و عناصر غير واقعي، حضوري عيني و غير قابل انكار دارند. مثلاَ در داستان اژدهاكشان وقتي گفته می‌شود در روز سيزده بدر هر سال مردم چشم‌شان به دنبال آن است كه ببينند چه زماني نورهايي كه از امامزاده ميلك و گردنه وقوع اژدهاكشان بلند شده بر می‌گردند سر جاي خودشان، ما می‌دانيم كه نوري كه متساعد می‌شود هيچ وقت نمی‌تواند سر جاي خودش برگردد و عملاَ با اين نحوه روايت و بر خورد ما داريم به عنصري غير مادي وجهي مادي می‌دهيم.
امرايي در ادامه صحبت‌هايش اشاره كرد او هم با آن بحثي كه در ارتباط با مسائل سياسي شد موافق است و معتقد است از آنجا كه بسياري از نويسندگان ما نگاه‌شان منبعث از راديكاليسم دهه 60 ميلادي و كساني چون ژان پل سرتر بود كه می‌گفت اصولاَ نويسنده بايد نسبت به وضع موجود معترض باشد، آثار نويسندگان ما هم اين‌گونه بود و اصولاَ كسي كه در دهه 40 و 50 شمسي با وضع موجود مخالفت نمی‌كرد، اصلاَ مطرح نمی‌شد و به همين خاطر ادبيات آن دوره سرشار است از داستان‌هايي كه مثلاَ در آن رعيتي با مالكي درگير است سر مسئله آب، زمين يا حتي ناموسش، و مشخص است كه موضع نويسنده‌هاي آن دوره در اين ميان چگونه بوده است اما در اينجا نويسنده در هيچ موردي موضع گيري نمی‌كند، واقعيت‌هاي انكار ناپذير را می‌گويد اما خودش هيچ گاه در جايگاه قضاوت نمی‌نشيند.
سپس طلا نژادحسن، منتقد ادبي با عنوان اين موضوع كه نويسنده كتاب اژدهاكشان نگاهي تازه و واجد ارزش به كهن الگوهاي ما داشته است و در واقع به زنده كردن و تلفيق آنها با زندگي امروزي ما پرداخته است، به بيان ديدگاه‌هايش پرداخت و گفت: دومين ويژگي عمده اين اثر تلاشي است كه در جهت بيرون كشيدن ادبيات امروز ما از حصار آپارتمان نويسي در آن صورت گرفته. به عقيده اين منتقد ادبي ادبيات امروز ما كه قصد تلفيق عيني گرايي و ذهني گرايي را دارد در چنبره ادبيات آپارتماني كه محدود به دو نفر يا حتي يك نفر است به نوعي ايستايي رسيده است.
وي در ادامه گفت: در ارتباط با كهن الگوها كه خاص ما هم نيست و در ادبيات بسياري كشور‌ها وجود دارد می‌توان به مواردي چون كشتن اژدها‏، از ما بهتران و اجنه، سنگ شدن و... اشاره كرد كه در اين كتاب به نحو جالب توجهي به كار گرفته شده اند و در همين راستا می‌توان به نزديكي و سنخيت انسان و حيوان هم اشاره كرد كه در داستان «قشقابل» كه از زيباترين داستان‌هاي مجموعه است اين سنخيت آن چنان زيبا در آن بيان شده است كه در پايان مرگ انسان و بز در كنار هم و در پي هم تاثيري به ياد ماندني بر خواننده می‌گذارد.
نژاد حسن در ادامه صحبت‌هايش نكته مهم را در داستانهاي عليخاني آن دانست كه افسانه‌ها و انگاره‌هاي كهن به زبان امروزي بيان شده اند و مثلاَ در داستان قشقابل از روابط مدرن و حتي فرا مدرن در بيان نوع رابطه كبلايي رجب و كبلايي قشنگ استفاده شده است. از ديگر داستان‌هايي كه در آن‌ها از اين دست استفاده‌هاي زيبا و به ياد ماندني از انگاره‌هاي كهن صورت گرفته می‌توان به داستان‌هاي: اژدهاكشان، ملخ‌هاي ميلك، اوشانان و تا حدودي نسترنه هم اشاره كرد.
در ادامه جلسه پوريا فلاح به بيان نقطه نظراتش پرداخت و گفت: به نظر من عليخاني دراماتيزه كردن ادبيات روستايي را به خوبي انجام داده است اما پرسشي كه براي وي پيش آمد اين است كه آيا ما با يك مجموعه داستان طرفيم يا با داستان بلندي كه تقطيع شده است. اگر ميلك را چون كانوني مركزي در نظر بگيريم كه همه داستان‌ها و آدم‌ها به سمت آن فلش می‌خورند، چرا اين مجموعه رمان نشده است؟
به عقيده اين نويسنده جوان، مجموعه اژدهاكشان دستمايه كافي را براي آنكه به رماني فاخر تبديل شود داشته است و چه بسا در آن صورت ميلك هم به ياد ماندني تر می‌شد.
نكته ديگري كه فلاح به آن اشاره كرد بحث زبان اثر بود و تلاش زيادي كه روي از كار در آوردن آن صورت گرفته. به عقيده وي در عين حالي كه در زبان، ايجاد لحن خاص و متناسبي صورت گرفته ، كار بسيار راحت خوانده می‌شود اما نكته اي كه به چشم می‌خورد آن است كه يك جاهايي شايد حس شود كه تاثير كسي چون گلشيري هم ديده می‌شود. با وجود آنكه كار بسيار روان و راحت خصوصاَ در جاهايي كه زبان داستان به زبان داستاني ساده و معيار ما نزديك می‌شود، پيش می‌رود به ناگاه جمله اي به شكل گل درشت و بيرون زده خود را به رخ می‌كشاند كه شايد به كار لطمه بزند.
يوسف عليخاني در پاسخ به فلاح، هر چند تاثير ناخودآگاه برخي از كارهاي گلشيري چون «نمازخانه كوچك من» و «معصوم‌ها» را رد نكرد و حتي تاثير كساني چون محمد رضا صفدري در «سيا سنبو» ، اما اينكه وي كلمه اي يا تعبيري مشخص را از گلشيري گرفته باشد، رد كرد.
در همين زمينه مرتضي كربلايي‌لو، نويسنده رمان «مفيد آقا» هم به بيان نظراتش پرداخت و كار و قدرت زباني داستان‌هاي عليخاني را حتي بالاتر از گلشيري كه به تعبير وي نويسنده اي كتابخانه‌گرد است، دانست.
كربلايي‌لو اعتقاد داشت در جاهايي و در هنگام مواجهه با برخي كلمات و تعابير بايد واقعاَ كلاه را به احترام تلاش نويسنده از سر برداشت.
مرتضي کربلايي‌لو در ادامه جلسه گفت: من به عنوان يك نويسنده که ارزش کلمات و جملات را درمي‌يابم از مطالعه سطر سطر کتاب لذت بردم. زبان نويسنده در اثر درخشان است و از تشبيهات، بسيار زيبا و به‌جا استفاده کرده است.
وی اضافه کرد در انتهاي داستان‌ها، زماني که نويسنده از "مي‌گويند" استفاده کرده، پايان‌بندي لطمه خورده است. آن نقطه درست جايي بوده است كه نويسنده می‌توانسته با استفاده از ساختار، قدرت خود را نشان دهد كه نسبتاَ ساده از آن گذشته است.
در ادامه نشست محمد جعفري قنواتي، پژوهشگر ادبيات عامه و مؤلف كتاب «دو روايت از سليم جواهري» به شباهت کار نويسنده به مجموعه «لالي» ، آخرين کار بهرام حيدري نويسنده جنوبي در سال 58 اشاره کرد و گفت با اين تفاوت که در اژدهاکشان، نويسنده تک نگاري و تحليل روستا نکرده است و نهايتاَ داستان نوشته است.
وي افزود: مردم‌شناسي خيلي خوب در داستان‌‌هاي يوسف عليخاني بازتاب پيدا کرده است و اعتقادات و رسوم محلي از جمله: قسم، دشنام، دعا و نفرين، خيلي به‌جا در داستان‌ها نشسته است.
نينا شفيعي، از ديگر حاضران در جلسه به نوستالژي حاکم بر داستان‌ها اشاره کرد. وي معتقد بود نويسنده، گاهي اوقات شخصيت‌هاي داستان را ناگهان رها مي‌کند و سرانجام‌شان را ما نمي‌بينيم.
مسعود پهلوان‌بخش، نويسنده و منتقد نيز گفت که داستان‌هاي مجموعه، ثبت افسانه‌هاي مردم الموت نيست، بلکه داستان‌هايي است که افسانه‌ها در آن جاري است ولي اين تکنيک که افسانه‌ها را به داستان مدرن تبديل مي‌کند در بعضي داستان‌ها مثل اژدهاکشان به عقيده وي چندان وجود ندارد.
در ادامه سوسن صنيعي، از سينماگران حاضر در جلسه به پشتوانه محکم تحقيقي در داستان‌ها اشاره کرد و اضافه کرد از خواندن داستان‌ها لذت برده است ولي به عقيده ايشان گاهي اوقات ريتم، تغيير می‌كند و تند و کند می‌شود و نكته ديگر آنكه وجه مستند نگاري گاهي بر داستان‌ها غلبه می‌كند.
يوسف عليخاني در پايان جلسه ضمن پاسخ گويي به برخي پرسش‌هاي حضار اظهار داشت موقعي كه وي درگير نوشتن است بيشتر درگير زبان است و براي تك تك كلماتش عرق می‌ريزد.
عليخاني ادامه داد متأسفانه گاهي اوقات منتقدان ما از بيان بي پيرايه و صريح نظرات‌شان خودداري می‌كنند، حال آنكه كسي چون وي كه كار بعدي‌اش هم در ادامه اين مجموعه داستان خواهد بود با اين تفاوت كه در آن ديگر حتي يك كلمه ديلمي هم ديده نخواهد شد ، خواهان شنيدن نگاه انتقادي، مستدل و ريز بين منتقدان بخصوص در مورد ساخت است كه در اين جلسه تا حدي به آن رسيده است.

گزارش : ليلا قاسمي

اژدهاکشان
طرح جلد: جواد آتشباری/ سایز بزرگ؛ روی عکس کلیک کنید

به گزارش فارس ... اینجا
به گزارش ایسنا ... اینجا
به گزارش مهر ... اینجا و اینجا
به گزارش روزنامه جام جم ... اینجا (PDF)
به گزارش روزنامه فرهنگ آشتی ... اینجا (PDF)
گزارش مفصل نشر افراز از این نشست ... اینجا و اینجا
شمشیر دولبه ادبیات ایران ... اینجا

«اژدهاکشان» به چاپ سوم رسید ... اینجا

Labels:

youssef.alikhani AT yahoo DOT com
چاپ سوم «اژدهاکشان»
اژدهاكشان خبرگزاري فارس: مجموعه داستان «اژدهاكُشان» نوشته يوسف عليخاني، تقدير شده در نخستين دوره جايزه ادبي جلال آل‌احمد و نامزد نهايي هشتمين دوره جايزه هوشنگ گلشيري، به چاپ سوم رسيد.

به گزارش خبرگزاري فارس، اين كتاب توسط مؤسسه انتشارات نگاه منتشر شد.

چاپ اول «اژدهاكشان» مهر ماه سال گذشته به بازار كتاب آمد.

عليخاني، در دو مجموعه داستان «اژدهاكشان» و «قدم بخير مادربزرگ من بود» داستان‌هايي افسانه‌اي و اسطوره‌اي را در فضايي روستايي خيالي روايت مي‌كند.

ناشر «اژدهاكشان»، نظرات «محمدعلي سپانلو»، «شهرنوش پارسي‌پور»، «محمد محمدعلي»، «عبدالعلي دستغيب»، «فتح‌الله بي‌نياز»، «محمدرضا گودرزي»، «اسدالله امرايي»، «ميترا داور»، «قاسم كشكولي» و «فريدون حيدري مُلك‌ميان» را درباره اين كتاب در پشت جلد چاپ سوم اين كتاب منتشر كرده است.

«اژدهاكشان» در چاپ سوم با شكل و شمايلي ديگر و با طرح جلدي از «جواد آتشباري» به بازار ‌آمد.

Labels:

youssef.alikhani AT yahoo DOT com
"اژدهاكُشان" در نشر افراز
اژدهاكشان جلسه‌ي نقد و بررسي مجموعه‌ي داستان «اژدهاكُشان» يوسف عليخاني برگزار مي‌شود.

به گزارش بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نشست در ادامه سلسله نشست‌هاي ادبي انتشارات افراز روز چهارشنبه (30 بهمن‌ماه) ساعت 17:30 در محل دفتر اين انتشارات با حضور نويسنده و جمعي از نويسندگان و منتقدان ادبي بر گزار خواهد شد.

مجموعه‌ي داستان «اژدهاكُشان» برگزيده‌ي نخستين دوره‌ي جايزه‌ي ادبي جلال آل احمد در بخش داستان كوتاه و كانديداي بخش مجموعه‌ي داستان هشتمين دوره‌ي جايزه‌ي ادبي هوشنگ گلشيري در سال جاري بوده است.

اين مجموعه كه دومين مجموعه‌ي داستان عليخاني است، اخيراً توسط مؤسسه‌ي انتشاراتي نگاه به چاپ سوم رسيده است و احتمالا از روز چهارشنبه عرضه خواهد شد.

يوسف عليخاني تاكنون كتاب‌هايي چون: «نسل سوم»، «عزيز و نگار»، «داستان زندگي حسن صباح» و مجموعه‌ي داستان «قدم‌بخير مادربزرگ من بود» را در كارنامه‌ي فعاليت‌هاي خود دارد.

انتشارات افراز در: خيابان فلسطين جنوبي، خيابان وحيد نظري، بن‌بست افشار، پلاك 4، واحد 5 واقع است.

** این خبر در فارس ، ایسنا ، مهر ، آفتاب ، موج ، مرور، آتی بان ، برنانیوز، جامعه کهنه، روزنامه فرهنگ آشتی ، روزنامه جام جم ، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی و نشر افراز

Labels:

youssef.alikhani AT yahoo DOT com
عروس بید
(مجموعه داستان)
یوسف علیخانی

نشر آموت
چاپ اول زمستان 1388
چاپ دوم بهار 1389
192 صفحه
2200 نسخه
4000 تومان


اژدهاکُشان
(مجموعه داستان)
یوسف علیخانی

نشر آموت
چاپ چهارم/ زمستان1388
چاپ اول 1386، چاپ دوم 1387، چاپ سوم 1388
* شایسته تقدیر در نخستین
جایزه جلال آل احمد
* نامزد هشتمین دوره
جایزه هوشنگ گلشیری


قدم‌بخیر مادربزرگ من بود
(مجموعه داستان)
یوسف علیخانی

نشر آموت
چاپ سوم/ 1388
چاپ اول ۱۳۸۲، چاپ دوم 1386
* نامزد بیست و دومین دوره ی جایزه کتاب سال
* برنده جایزه ویژه شانزدهمین جشنواره روستا




حسن صباح، داستان زندگی خداوند الموت، نشر ققنوس، ۱۳۸۶
صائب تبريزي، داستان زندگي شاعر سبك هندي، انتشارات مدرسه، ۱۳۸6
ابن بطوطه، داستان زندگي سفرنامه نويس معروف، انتشارات مدرسه، چاپ اول ۱۳۸3 ، چاپ دوم ۱۳۸6
عزیز و نگار - بازخوانی یک عشقنامه، نشر ققنوس، چاپ اول ۱۳۸1 ، چاپ دوم ۱۳۸5
نسل سوم داستان نویسی امروز ایران- گفتگو با نویسندگان، نشر مرکز، ۱۳۸۰


زیرچاپ
* بازآفرینی قصه‌های تذکرة الاولیا عطار نیشابوری/ مجموعه «یکی بود یکی نبود» کتاب پارسه
*به دنبال ناصر خسرو (داستان زندگی حکیم و شاعر قبادیانی) / نشر ققنوس
* قصه های پرهیزکاران (گردآوری قصه های مراغیان رودبار و الموت)
* قصه‌های مردم الموت. در 2 جلد (
الموت پایین و الموت بالا) به همراه افشین نادری
* خروس خوان، داستان بلند


* ساخت فيلم مستند، عزیز و نگار (برنده جايزه بهترين فيلم هفتمين جشنواره منطقه اي سينماي جوان ايران و نمايش داده شده در دوازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران-سينما فلسطين)
* ساخت فیلم مستندِ نوروزبَل (نوروز دیلمی)


Yousef Alikhani
Published works:
Willow,s Bride (A Collection of Short Storis), Aamout Publiction, 2010
Dragon slayage (short stories), Negah Publication, 2007
Ghadam Bekheir was my grandmother (short stories), Ofogh Publication, 2003

Looking for Hassan Sabbah:, the Life story of the god of Alamut for Young Adults, Qoqnoos Publication, 2007
saeb tabrizi’s Life, Madraseh Publication, 2007
Ibn Batuteh’s Life, Madraseh Publication, 2004
Aziz and Negar: Re-reading a love story, Qoqnoos Publication, 2002
The Third Generation of Fiction Writing in Today’s Iran: Interviews with Writers, Markaz Publication, 2001

The Stories of the People of Alamut and Roodbar, in collaboration with Afshin Naderi (to be published).

يوسف عليخاني
نشر حتى الان تسع كتب هي :
عروس الضفضاف (قصص قصیریه)
قاتلوا التنين (قصص قصيرة)
(قدم بخير) كانت جدتي (قصص قصيرة)
عزيز ونغار (دراسات في القصة الشعبية)
الجيل الثالث من كتاب القصة الايرانيين (مجموعة حوارات)
بن بطوطة (قصة حياة ابن بطوطة – للاطفال-)
صائب تبريزي (قصة حياة الشاعر الايراني )
حسن صباح (قصة حياة عميد النزاريين )
معجون العشق (حوار مع الکتاب)

وقبل سنتين قام هو واحد زملائه بسفرة الى قرى (رودبار-اَلَموت) الايرانية وقد جمعا منها مجموعة من القصص الشعبية من افواه العوام ، وسينشر هذا الكتاب في الايام المقبلة
كما انه له مجموعة من الكتب الجاهزة للنشر
كما قام باخراج فلم (عزيز ونغار) الوثائقي الذي فاز بجائزة افضل فلم في مهرجان سينما الشباب في ايران كما تم عرضه في مهرجان طهران الثاني عشر للافلام القصيرة . ایضا قام باخراج فلم (نوروزبل) الوثائقی.

youssef.alikhani AT yahoo DOT com