علی عباسی در نشست نقد و بررسي «اژدهاكشان»،نوشته يوسف عليخاني كه عصر ديروز (سه شنبه، 13مرداد)، با حضور عبدالعلي دستغيب و احسان عباسلو در سراي اهل قلم برپا شد، گفت: بيشتر داستانهای اين كتاب حالت روايي داشت، اما روايت نبود. تنها «اژدهاكشان» روايتي جاندار داشت.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، علي عباسي، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي که به شيوه نمايش اسلايدي، كاركرد روايي متن را در داستانهاي اين مجموعه ارزيابي كرد، در ابتدا با تبريك به عليخاني، زبان روايي داستان او را بسيار قوي دانست.
عباسی در ادامه گفت: در اين مجموعه زحمت زيادي كشيده شده و داستانهاي فولكلور با دقت خاصي جمعآوري شده است. در اين كارها تخيل كمتر حضور دارد و زبان مربوط به منطقه خاصي است.
وی با اشاره به كاركرد دقيق روايت در كتاب «اژدهاكشان» توضيح داد: در اين داستانها ما يك زبان روایي داريم و يك زبان هم مخصوص به شخصيتهاي داستاني وجود دارد. عمل روايت با زبان شخصيتها كاملا جدا است. در اين داستانها ديالوگ زياد ديده ميشود و ما زاويه ديد صفر، دروني و بيروني داريم و راوي در عمل و انديشه شخصيتهاي داستان دخيل نيست.
وي افزود: در بخشهاي درونيتر متن، راوي پيامي را براي خواننده ميگذارد، بيشتر داستانها اين كتاب حالت روايي داشت، اما روايت نبود. ولي «اژدهاكشان» روايتي جاندار بود.
عباسي با توضيح درباره ويژگيهاي ديگر كاركرد روايي در متن و نقد ساختارگرا گفت: وقتي متن را واسازي ميكنيم، معتقديم كه معنا نه در اين كلمه و نه در آن كلمه است؛ بلكه در رابطه است. وقتي روابط را مييابيد، بخشي از معنا را به دست آودرهايد. نقد ساختارگرا ميگويد ما اولين حركت را براي يافتن معنا بدست ميآوريم. اگر كاركرد ساختار را ندانيم چگونه بفهميم متن چه مفهومي دارد.
پروانه توکلی: نشست نقد كتاب «اژدهاكشان» نوشته يوسف عليخاني،عصر ديروز(سهسنبه، ۱۳ مرداد) با حضور عبدالعلي دستغيب، احسان عباسلو و علي عباسي در سراي اهل قلم برپا شد. دستغيب، نويسنده و منتقد ادبي در اين نشست، فضاي بومي داستانهاي عليخاني را درخور توجه دانست ولي گفت كه در زمانه ما، دوره اين حرفها به سر رسيده است. دستغيب در همن حال به ويژگي ها و خلاقيت هاي عليخاني اشاره كرد و براي مثال، بهرهگيري از عقايد ايرانيان باستان را از جمله مولفههاي داستانهاي او برشمرد.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست نقد و بررسي مجموعه داستان «اژدهاكشان»، نوشته يوسف عليخاني، عصر ديروز (سهسنبه، ۱۳ مرداد) در حالي در سراي اهل قلم برپا شد كه ميان حاضران، سخنرانان و منتقدان اين جلسه بحثهاي متعددي درباره كاركرد ابزارهاي نقد و ويژگيهاي انواع نقد ادبي صورت گرفت؛ تا جايي كه اين جلسه نقد تا ساعت ۲۰ (یک ساعت بیش از حد معمول) به طول انجاميد.
در اين جلسه عبدالعلي دستغيب درباره فضاي مشترك داستانهاي عليخاني در دو مجموعه داستان «اژدها كشان» و «قدم بخير مادر بزرگ من بود» گفت: فضاي داستانهاي این دو مجموعه، هر دو در يك حال و هوا و در يك روستا اتفاق ميافتد. در اين داستانها گويي زمان و مكان قيد نشده، ولي دلايل ونشانههايي وجود دارد كه بيانگر زمان و مكان در داستان است. اين نشانهها شايد نظر مردم نسبت به يكديگر و همچنين نظر شهريها نسبت به اهالي روستا را به گونهاي مطرح كرده است.
دستغيب در ادامه به وضعيت نقد ادبي درسالهاي اخير اشاره كرد و توضيح داد: نقد ادبي ما اين روزها لحن ترجمه به خود گرفته، كساني كه راجع به مدرن و پستمدرن، ميشل فوكو و ديگر نقدپردازان غربي در نقد حرف ميزنند، خيلي وقتها خودشان هم نميدانند چه ميگويند. وي اضافه كرد: اين روزها يك زبان ساختگي در نقد به وجود آمده كه در آن منتقد حضور ندارد و من با اين لحن موافق نيستم.
نويسنده كتاب «كالبد شكافي رمان فارسي»، به ارايه توضيحات بيشتري پرداخت و گفت: نقدهاي علي دشتي و خوانساري مطالب را خيلي راحت و بدون رجوع به كساني مانند ميشل فوكو و ديگر غربيها بيان ميكنند. ما اگر نفهميم كه نظريهپرداز اروپايي و آمريكايي چه ميگويد، مجبور به تكرار [گفتههای آنها] هستيم.
اين نويسنده و منتقد پيشكسوت با اشاره به فقدان تاريخچه نقد در ادبيات ايران افزود: در مباحث قديمي نقدمان، مانند نقد عبدالقاهر جورجاني، موضوع درباره «رتوريك» يا سخنوري است كه تشبيه، استعاره يا بديع را از نظر دستوري بررسي ميكند و كمتر جامعهشناسي يا روانشناسي را در نظر دارد. نقد يعني عيب جويي. ولي متاسفانه بسياري از ما از انتقاد خوشمان نميآيد و اين را هنوز درك نميكنيم كه نقد ادبي تشريح يا تفسير نيست.
نويسنده كتاب «نگاهي به شعر مهدي اخوانثالث»، فضاي داستاني داستانهاي عليخاني را در دو مجموعه داستانش شبيه به هم دانست و اظهار داشت: داستانهاي عليخاني در هر دو كتاب فضاهايي بومي دارند و اين فضاها براي من دلنشين است. من هر دو كتاب او را با دقت خواندم و از نخستين كساني بودم كه درباره كتاب اول او نوشتم.
دستغيب درادامه به بخش ديگري از خصوصیات داستانهاي علیخانی پرداخت: داستانهاي عليخاني به لحاظ توجه به فرهنگ بومي درخور توجه است. ولي در زمانه ما، دوره اين حرفها به سر رسيده. چرا كه در روزگاري هستيم كه شهر نشيني دارد به روستاها ميرسد. داستانهاي عليخاني تا به حال داراي بزنگاههاي است كه گاهي خندهآور، گاهي عجيب و مواقعي رقتانگيز است.
اين مترجم سپس بهرهگيري از عقايد ايرانيان باستان را از ديگر مولفههاي داستانهاي عليخاني برشمرد و گفت: خاصيت ديگر داستانهاي اين نويسنده آن است كه در برخي از آنها عناصري براساس عقايد ايران باستان مطرح شده است. عناصري مانند باد، آب و نور از عناصر ديني و اسطورهاي هستند كه به گونهاي هم در اين داستانها ديده ميشوند.
دستغيب در مجموع ويژگيهاي داستانهاي «اژدهاكشان» را اينگونه مرور كرد: در اين مجموعه، لحن داستاننويس صميمي است و به تبع آن، قهرمانان هم ديالوگهايي صميمي دارند. مكالمات نيز از استحكام برخوردار است و فضاسازي علاوه بر توصيفات زيبا، حال و هوايي و موقعيت داستاني را به خوبي بيان مي كنند.
اين منتقد در ادامه درباره بحثهايي كه درباره مباني نقد ساختارگرا در اين نشست نقد مطرح شد، گفت: من روايتشناسي را نفي نميكنم؛ اما روايتشناسي متن تنها نظريهاي است كه منحصرا در داخل روايت ميماند و سعي ميكند اجزاي روايت را توضيح دهد. ولي بارقه معنوي هنرمند يا نويسنده را نميتواند در اثرش توضيح بدهد.
احسان عباسلو در نشست نقد و بررسي «اژدهاكشان»، نوشته يوسف عليخاني كه عصر ديروز (سه شنبه، 13مرداد)، با حضور عبدالعلي دستغيب و دکتر علی عباسی در سراي اهل قلم برپا شد، گفت: بيراهه نيست اگر بگويم عليخاني به جاي نوشتن به دنبال كشف داستان ميرود.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، این مترجم و منتقد ادبی در نشست نقد و بررسي مجموعه داستان «اژدهاكشان» نوشته يوسف عليخاني گفت: نوعي زمانمرگي يا بيزماني در داستانهاي عليخاني مشاهده ميكنيم كه شبيه خصيصههای فضاهاي گوتيك «آلنپويي»، پر از ترس و ترديد است.
وي افزود: بيراهه نيست اگر بگويم عليخاني به جاي نوشتن به دنبال كشف داستان ميرود. اين مجموعه داستان، شامل ۱۵ داستان است كه همه آنها بيزمانند و ما نوعي زمانمرگي يا بيزماني را در اغلب آنها مشاهده ميكنيم.
عباسلو اضافه كرد: شخصيتپردازي داستانهاي عليخاني هم به فضاهاي غريب و غير آشنا دامن ميزند؛ چرا كه حتي جنسيت شخصيتها به طور كامل از اوايل داستان مشخص نميشود.
وي در ادامه به توجه عليخاني نسبت به بهرهگيري از فرهنگ بومي اشاره كرد و گفت: داستانهاي «اژدهاكشان» ريشه در فرهنگ دارد. در يكي از داستانها درباره نگه داشتن «بز» در گله اشاره شده كه فلسفه نگه داشتن بز در گله اين بوده كه اين حيوان مانع از سقط جنين در گله ميشود. شايد در اين داستان، نگه داشتن بز در گله، يك بهانه براي بيان اين موضوع باشد.
سپس عباسلو در ادامه صحبتهاي عباسي با اشاره به وجوه مختلف متن توضيح داد: يك اثر هنري جنبههاي مختلف دارد و هر منتقدي يك جنبه آن را درك ميكند. در اين رابطه نقد ادبي تركيبيتر، بیشتر مورد قبول است. شايد براي آثار آقاي عليخاني شيوه نقد سنتي لازم است و شايد اگر رويكرد تذكره تاريخي داشته باشيم، بتوانيم اين كار را بهتر بررسي كنيم.
اين منتقد همچنين درباره چگونگي بيان شدن احساسات نويسنده اين كتاب به وقايع و عقايد روستاي محل تولدش (ميلك) گفت: نگرش نويسنده در برخي جاها نسبت به زادگاهش نشان از دلبستگي او دارد؛ ولي در جاهايي آگاهانه يا غيرآگاهانه در موضع تمسخر برخي عقايد روستاييان قرار ميگيرد.
وي در پايان گفت: وحدت تاثيرگذاري «آلنپو» در تمام داستانهاي اين مجموعه داستان به يك نسبت پراكنده است. آنچه كه آلنپو درباره داستان كوتاه مطرح كرده، در مورد داستانهاي عليخاني هم وجود دارد.
نشست نقد و بررسي مجموعه داستان «اژدهاكشان»، نوشته يوسف عليخاني ( برگزيده جايزه جلال آل احمد) فردا (سهشنبه، 13 مرداد) با حضور عبدالعلي دستغيب در سراي اهل قلم برگزار ميشود.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست نقد و بررسي مجموعه داستان «اژدهاكشان»، نوشته يوسف عليخاني، سهشنبه (13 مرداد) در سراي اهل قلم برگزار ميشود.
در اين نشست كه يوسف عليخاني (نويسنده كتاب) نيز حضور خواهد داشت، عبدالعلي دستغيب، علي عباسي و احسان عباسلو درباره اين كتاب صحبت خواهند كرد.
«اژدهاكشان»، دومين مجموعه داستان يوسف عليخاني است كه اواخر سال گذشته (87) توسط انتشارات «نگاه» منتشر شد.
اين كتاب در سال گذشته جايزه جلال آل احمد را در حوزه داستان به خود اختصاص داد.
ازنظر برخی کارشناسان، عليخاني در مجموعه داستان اژدهاكشان، به روندي منطقيتر و پختهتر از مجموعه داستان قبلياش (مجموعه داستان «قدمخير مادربزرگ من بود») دست يافته. به طوري كه با نگاهي ژرفتر به موضوع انسان نظر داشته و عناصر داستاني را به گونهاي آشناتر براي ذهنيت خواننده امروز، در متن داستانياش راه داده است.
او فضاي اقليمي مورد نظرش را سازمانيافتهتر و امروزيتر توصيف كرده و ميتوان گفت كه با دوري از استفاده از گويشها و لهجههاي بومي، بياني هنرمندانهتر را در خلق موقعيتهاي داستاني به كار برده است. اين بدان معناست كه عليخاني درصدد است تا مفاهيمي جهانشمولتر را با پرداختي حرفهايتر در داستاننويسي مطرح كند.
اين نشست، سهشنبه (13 مرداد) ساعت 17، در سراي اهل قلم واقع در خيابان انقلاب، خيابان فلسطين جنوبي، كوچه خواجه نصير، شماره 2 برگزار ميشود.